لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

لحظه ها

دیروز ساعت ۶:۱۵ داشتم برمیگشتم خونه، نزدیکی خونه چشمم افتاد به ساعت ، ۶:۳۵ ...

حساب کردم ، تا ۶:۴۵  خونه ام ، بعد گفتم نه، ۶:۴۵ احتمالا سر خیابونم ،  ۶:۵۰ حالا ... یه لحظه از ذهنم گذشت ، آدم از آینده خبر نداره ، خودم رو دیدم که جلوتر تصادف کردم ، بعد دارم فکر میکنم حتی ۷:۵۰ هم نمیرسم خونه ... بعد به خودم خندیدم چه فکرایی میکنیا،  گفتم حالا ببینیم کی میرسیم ...

۲۰۰ متر جلوتر ، سر چراغ قرمز ، داشتم سعی میکردم  از ماشینی که داره گردش به راست میکنه سبقت بگیرم و از کنارش رد کنم چهارراه رو ، بوم ... یه خانومی تصمیم گرفت گردش به راست کنه از اون طرف چهار راه بدون اینکه منو ببینه .... یه لحظه احساس کردم هاه ، تصادف کردم به همین راحتی ، حتی ۷:۵۰ هم نمیرسم خونه .... من فرمون رو کشیدم سمت چپ ، اونم شانسی میلی متری من ترمز کرد ، از کنار هم رد شدیم ...

انگار خدا میخواست بگه ، ببین خانوم چیز ، همچین واسه خودت برنامه نریز ، کار یک ثانیه است ...


از طلا گشتن پشیمان گشته ایم   مرحمت فرموده، ما را مس کنید...

الینا

الینا در ۳۸ سالگی و با کمک کلینینک و دکتر باردار شده  البته جز تعداد محدودی بقیه  خبر ندارن که چی شده

طبعا هرچی جلوتر میریم سر میز ناهار خیلی صحبت ها حول و حوش بچه میگذره ، قدیمی تر ها تجربشونو میگن ، الینا جدیدشو میگه،  منم استفاده بهینه میکنم

دیروز سر ناهار حرف بود که برای پسرش مامارو  خریده ، بحث بین خانوما اینجوری ادامه پیدا کرد 

: البته که سرمایه گذاری خوبی نیست برای بچه نوزاد چند صد دلار بدی ، ولی خوب دیگه اینجوری نباید همش بغل من باشه

- کلا سرمایه گذاری برای نوزاد معنی نداره ، مگه اینکه بخوای ۵-۶ تا بچه بیاری

: اره با سن من هم حتما که میشه همین یه دونه بیاد ...

- چرا که نه ، میتونی بقیه رو صف ببندی  پشتش

اینجای  قضیه پسرکمون ( پسرک که در واقع ۲۴-۲۵ سالشه) وارد میشه:

=  این که هیچ مشکلی نیست ، میتونی بری کلینیک ناباروری بعد با یه ۳ قلو بیای بیرون همینطور پشت هم ....


قیافه ماها و خنده زورکی الینا دیدنی بود ، فقط یکی حرفو عوض کرد ... 

سفر

اخ از این سفر ... مامانم برگشت ایران ... کاش ما هم یه روز برگردیم ...

شنبه ۲۵ جولای ۲۰۱۵

رفتیم پیک نیک ،بعد از ۵ سال ...  اونم تو صاعقه  

ادامه مطلب ...