لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

راه راه شده

یعنی عاشق خودمم با این گندکاری ...


خوب آخه وقتی موهات قهوه ای روشنه خوب برای چی قهوه ای تیره برای رنگ ریشه میخری یعنی من الان با این موهای تا به تا چجوری برم سر کار آخه


بعد من مشکل داشتم تو فرم پاسپورت رنگ موهامو بنویسم مشکی یا قهوه ای... الان باید بگم راه راه مشکی قهوه ای 


اییی یعنی جلو تا وسط کله مشکی بعد یهو میشه قهوه ای بعد قهوه ای روشن ، ای جان با این مو رنگ کردنم

تابستونا...

زمستونا با خودمون سنگ ریزه میاریم تو

تابستونا چمن زده شده  و خاک ....

بعد من هردفعه که جارو میکنم با موارد "هر دم از این باغ بری می رسد" بیشتری مواجه میشم ...


یه گلدون گل رز درست کردم جای اونی که خشک شده بود، بعد از وقتی اینو گذاشتم تو حیاط، انقد بارون اومد و هوا خنک شد که طفلی از رز بودن استعفا داد.... دیروز دیدم برگای رو به حیاطش سفید شدن !!!


تو آشپزخونه دارم ناهار درست میکنم صدای تق تق میاد به شیشه ، انگار که یکی کار داشته باشه، فک کردم یکی اومده تو حیاط... آروم اومدم نگا کنم، یعنی کیه ... میبینم دارکوبه تو بارون داره واسه خودش حال میکنه

اخ کودکی ....

چیزی به ماه رمضون نمونده،

از اون موقع که ماه رمضون افتاد تو تابستون، من همش یاد سارا می افتم ،

اون سال تو راهنمایی  می گفت : من حساب کردم وقتی که ماه رمضون بیفته تو تابستون ما احتمالا داریم بچه شیر میدیم نمیشه روزه بگیریم دیگه فک کن که تا کجا ... بعد الان از اون جمع فقط یکی بچه داره که اونم بچه اش دیگه ۳-۴ سالی میشه شیر نمیخوره ، بعد سارا که کلا اصلا شوهر نکرد


اخ کودکی ....