کار کردن ما جدیدا اینجوری شده:
یکی میگه همه برین اون طرف، می خوایم این کارو بکنیم، همه میرن اون طرفی،
گایدلاین درست میشه ، همه هیجان زده در موردش حرف میزنن، بعد یه ذره که جلو میره، به مشکل میخوریم، چون نمیدونم چه جوری باید انجام بشه همه فقط دوییدیم
بعد یکی میگه، نه نه اون اشتباه بود، همه بریم این طرف، بعد باز همه بدو بدو
خلاصه که هی دوباره کاری میکنیم تند تند
اینجا هم بهار رسید ، البته که با اینکه همه کلی منتظر بهار بودن ولی با هر بارونی همه نگران سیل نگاه رودخونه میکنن ...
پارسال بدجور سیل همه رو اذیت کرد ، تا همین الان هنوز تعمیرات تو خیلی جاها ادامه داره ...
اینجا برف میاد ...
اینجا الان ۸ ماه که داره برف میاد
اینجا لاله هام که تازه داشتن در میومدن رفتن زیر ۲۰ سانت برف
اینجا درخت حیاط بیچاره باز سفید شد....
هی هی ... اشکال نداره همچنان ببار ...
خوب برفم قشنگه ...
از گیجی این دکترها ... هر چند برا من بد نشد ، همش تو این فکر بودم که چه جوری برگردم اصلا باورم نمی شد که جور شد به این راحتی ، یعنی راحتی راحتی که نه ولی بهتر از اومدن با اتوبوس و ماشین کرایه کردن بود...