از جمعه صبح همه چی پشت هم اتفاق افتاد
صبح ساعت ۱۰ دقیقه به هشت داشتم کیفمو برمیداشتم از در برم بیرون، دیدم از سقف صدای چکش میاد ، بعد من هی سقفو نگاه کن، این پنجره ، اون پنجره، اتاق پشتی، کنار خونه، خدایا این صدا از کجاست آخه؟؟؟ فکر کردم همسری بیدار شده تو اتاق دیدم نه، هنوز خوابه که ، انقد رفتم اومدم تا بیدار شد، بعد که بهش گفتم میگه chickadee ، فک کن آخه
صدا کما بیش میومد ، گفتم برم ماشینو ببرم بیرون ببینم چه خبره ، هرچی رو سقف، اینور خونه، اونور نگاه میکنم هیچی نیست... هیچی دیگه رفتم سر کار....
ساعت ۱۰:۳۰ ، اس ام اس اومده که
- ا این چقدر پرروه ، نمیره که کلاغه ؟؟؟
= کلاغ ؟؟؟ ا مگه کلاغ بود؟؟؟
- اررره، در اتیک رو باز کردم دست زدم، نرفت هی نوک میزنه هی نوک میزنه، بعد هواکشو روشن کردم دیگه صداش نیومد ، بعد باز ساعت ۱۰ دیدم صدا راه رفتن میاد
= کلاغ؟؟؟ کلاغ که صدا راه رفتن میده مگه؟؟؟
- ارررره ، راه میرفت ، فک کردم ادمه اشتباهی اومده سقف درست کنه ، بعد رفتم صدای تفنگ از اینترنت دانلود کردم ، یه ۲ تا تیر زدم ببینم در میره
= تیر زدی آخه ؟؟؟ :))))))))))))))))
- اخ اره :))) با ۲ تا تک تیر نرفت ، بلندگو آوردم همینجور پشت سر هم زدم ، الان دیگه رفته فقط امیدوارم ۹۱۱ نیاد دم خونه
= فک کن :)))))))))))
ساعت ۱۲ :
= به نظرت چرا DELL از حساب ما ۲۷۰ تا کم کرده؟؟
- اااا ، بذا ببینم ...
= باید به بانک خبر بدیم ؟؟
- اره الان زنگ میزنم میگم ...
- خوب رفتن تحقیقات ، حساب تقریبا مسدود شد، عصر اومدی بریم کارت عوض کنیم ...
رفتیم عصر کارت رو عوض کردیم، شب ساعت ۱۱:
= ای وای من ، اینا چیه باز، چرا انقد کم شد پس
- ۲۶۰۰ تا کم شده .... زنگ بزنیم دوباره بانک ...
- تعمیرات دارن، خانومه گفت همون یه بار شامل این هم میشه ، خبرتون میکنیم
یک شنبه ساعت ۸ شب :
- بیا بیا ببین چی شده
= ا اینا از مسافرت برگشتن ، پس این ماشین پلیس چیه دم درشون ، اخ اخ اومدن دزدی؟؟
- نکنه اون صداها مال اینا بوده؟
= الان پلیس میاد از ما هم می پرسه ...
* در خونه همسایه رو شکستن ، شما چیزی نشنیدین؟؟؟
= ما صدای چکش کوبیدن شنیدیم رو پشت بوم
* چه جالب از سقف می خواسته بیاد تو در هر صورت مواظب باشین ، اومدن در ورودی رو شکستن بعد تلویزیون بردن ، درتون رو چک کنید و همیشه قفل نگه دارید...
در بررسی های بعدی به این نتیجه رسیدیم که در ما هم نزدیک بوده شکسته بشه ، یه مقدار از چوب شکسته ، اون صدای راه رفتن رو سقف مال کلاغ بدبخت نبوده ، دزد بوده احتمالا ، آرم دزدگیر رو دیده ، در را نتونسته بشکنه ، سعی کرده از بالا وارد بشه ، سر و صدای ما فراریش داده حالا چه جوری رفته اون بالا جای سوال داره ....
کلا ما موندیم و یه عالمه سوال، یه حساب خالی شده و یه چشم بی خواب، که تا صبح به هر صدائی بلند میشد از جاش ....
سلام و ممنون بابت محبتت عزیزم
دوستان وبلاگی باعث افتخار من هستن