لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

می ریم اردو

رفتیم تیم بیلدینگ کلی هم خوب...

اولش فک کردم کرلینگ نباید جالب باشه و چرا از اول نگفتم میخوام برم پینت بال... ولی بعدش دیدم اتفاقا خیلی هم جالبه ، همین که نه انقدر سنگین بندازی سنگو که از اون ور زمین در بره نه انقدر سبک که وسط راه بمونه و هم تیمی های طفلکی مجبور بشن کلی زمین رو بسابن که سنگ برسه به حلقه ، تمرین میخواد و تفکر...

بولینگ هم که افتضاح همش میوفتاد تو این حاشیه ها توپم !! مامان میگفت ابرو منو بردی که ولی یکی دو تا زدم همه رو باهم ریختم، طفلی هم تیمی زد شیشه وسط مسیر رو انداخت ... خیس عرق شده بود 

ناهار استیک خوردیم با سالاد ماکارونی ...

ANP

و راه های رسیدن به خدا بسیار است ...

بی نام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مثل این فیلما


غازها دارن میرن ، رفتنشون قشنگه ، یه عالمه هفت تو آسمون که به سمت جنوب پرواز میکنن... همه هم با هم راه میوفتن :))

ولی دم غرب که میشه دل تنگ میشه آدم، انگار که داره جنگ میشه ، مثل این فیلما که همه دارن از شهر در میرن...

....

اون روز انقد همسری رو از کوچه پس کوچه بردم که گفت قربون اون روزات برم که با ایفون اینور اونور می رفتی :)))