لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

۲۰ شدم ۲۰ شدم

از صبح به هرکی میرسم میگم ۲۰ شدم ۲۰ شدم

  تا صبح داشتم خواب میدیدم امتحان ورودی نور دارم، همون راهروها ، کلاسمونم همونجا بود، مثل سال دوم، از راه پله های این طرف اومدم پایین ، همش فک میکردم من که دارم اینجا درس میخونم چرا باز ازم میخوان امتحان بگیرن آخه

صبح ساعت ۸:۱۵ اونجا بودم، همینجوری صف وایساده بودن تا یکی بیاد بفرسته تو، ۸:۳۰ خانومه اومد همرو به صف کرد، من تقریبا اوایل صاف بودم ، جلوتر از من از یه خانومه هی سوال میکرد، کجا کار میکنی ، همسرت کجاست، من خودمو برای سخنرانی آماده کرده بودم، بعد نوبت من که رسید گفت ویکند چیکار کردی، گفتم هاکی نگاه کردیم و به به خوش گذشت همین تموم شد، گفت برو برو، بشین برای امتحان، رفتیم نشستیم تا همه اومدن، بعد انقد راحت بود، یه دور از روش هم خوندم تازه شد ۱۵ دقیقه ، بعد که صحیح کرد صدا کرد بیرون گفت ۲۰ شدم ۲۰ شدم

حالا رفت که نامه اش تا ۱-۲ ماه دیگه بیاد.... آخیش که تموم شد

۲۷ آپریل ۲۰۱۵ - ساعت ۸:۳۰ صبح

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر جمعه 11 اردیبهشت 1394 ساعت 05:35 http://emco37.mihanblog.com/

مریم از ته دل،
*عیدت مبارک*
به منم سر بزن

عید شما هم مبارک

جنین! پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1394 ساعت 16:41 http://jenin.blogsky.com

سلام و ادب .از وبلاگتون خیلی خوشم اومده.همین مطلب امشب بود که فهمیدم چقدر خوب می نویسین.می تونم ازتون خواهش کنم برین وبلاگمو ببینین و نظرتون رو بهم بگین ممنونم :-)20 شدنتون رو هم تبریک می گم:ـ))

ممنونم ، حتما

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد