الینا در ۳۸ سالگی و با کمک کلینینک و دکتر باردار شده البته جز تعداد محدودی بقیه خبر ندارن که چی شده
طبعا هرچی جلوتر میریم سر میز ناهار خیلی صحبت ها حول و حوش بچه میگذره ، قدیمی تر ها تجربشونو میگن ، الینا جدیدشو میگه، منم استفاده بهینه میکنم
دیروز سر ناهار حرف بود که برای پسرش مامارو خریده ، بحث بین خانوما اینجوری ادامه پیدا کرد
: البته که سرمایه گذاری خوبی نیست برای بچه نوزاد چند صد دلار بدی ، ولی خوب دیگه اینجوری نباید همش بغل من باشه
- کلا سرمایه گذاری برای نوزاد معنی نداره ، مگه اینکه بخوای ۵-۶ تا بچه بیاری
: اره با سن من هم حتما که میشه همین یه دونه بیاد ...
- چرا که نه ، میتونی بقیه رو صف ببندی پشتش
اینجای قضیه پسرکمون ( پسرک که در واقع ۲۴-۲۵ سالشه) وارد میشه:
= این که هیچ مشکلی نیست ، میتونی بری کلینیک ناباروری بعد با یه ۳ قلو بیای بیرون همینطور پشت هم ....
قیافه ماها و خنده زورکی الینا دیدنی بود ، فقط یکی حرفو عوض کرد ...