لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

هالووین


دیشب مراسم هالووین بود، فکر نمیکردم خیلی سراغ خونه ما بیان ، چون ما این تهیم و یه تیکه فاصله هست

ولی ... سخت در اشتباه بودم ، همه شوکلاتا رفت  :)))

این فنقلیا خیلی نازن، اکثرا هم لباس نینجا پوشیده بودن ، بعد از این پله ها که پایین میرفتن، من همش میگفتم الان قل میخورن با سر میوفتن زمین، عزیزممم خیلی قلمبه بودن...

در رو برا یکیشون باز کردم ، منتظر یه چیز کوچولو بودم، بعد دیدم نه این خیلی بزرگتره، سرمو گرفتم بالا، دیدم یه پسر ۱۳-۱۴ ساله با یه ماسک ترسناک با پیراهن خونی... سکته رو زدم تا شکلات برداشت و رفت....

سی دی جایزه با شوکلاتاشو دادم به یه دختر کوچولو که گربه شده بود، داشت شکلات ورمی داشت بهش گفتم، یه دقیقه صبر کن، یه چیزی برات بیارم، طفلک دستش رفته بود شکلات برداره دستشو پس کشید، گفتم نه، اونو بردار، الان یه چیز دیگه برات میارم، وقتی انداختم تو کیسه اش انقد ذوق کرد، از پله ها دویید پایین که مامان این بهم یه چیز گنده داد :)))



نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد