بعضی وقتها رادیو آهنگای قدیمی میزاره، اون روز این آهنگ رو گذشته بود
منو یاد اون شب سرد دسامبر میندازه که اومدم , وقتی اینو داشت پخش میکرد، ما گوشه مموریال درایو بودیم، داشتیم مپیچیدیم رو پل به طرف داون تاون ، پل برای کریسمس چراغونی کرده بودن ، قشنگ بود ولی من کلا گیج بودم ، خیلی چیزی نمی فهمیدم چه خبره ... ۲۴ ساعت پرواز کلا جون نمیزاره واسه آدم
وقتی از صبح هرکی تو شرکت می بینتت، تولدتو تبریک میگه ...
وقتی درن، کلی میگرده تا اون شیرینی فروشی ایرانیه که همیشه کیک می خریم رو پیدا کنه ...
وقتی درک پا میشه میاد و تو تولد بازی شرکت می کنه...
وقتی اریک بدو بدو ، میره بادکنک و ریسه میخره ...
وقتی مامان جون پای وایبر، تولدتو تبریک میگه ...
کلا آدم خوشحال میشه این همه تحویلش میگیرن