لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

برگشتیم

برگشتیم بازم همه چی برگشت به اولش ، بازم تنها شدیم...


ولی این بار طولانی بودن مسافرت خوب بود، حتی یه مسافرت داخلی هم توش جا شد، رفتیم کیش ، خوش گذشت ، ۲ روز بودیم ، همسری که کیش رو ندیده بود، کلی خوشش اومد،یه تجربه زلزله هم داشتیم که شیرین بود کلی کوه رفتیم درکه ، کلی مهمونی ( باید رژیم بگیرم ) کلی خندیدیم ...

بی نام

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

....

اون روز انقد همسری رو از کوچه پس کوچه بردم که گفت قربون اون روزات برم که با ایفون اینور اونور می رفتی :)))

خاطرات تهران محال یادم بره ...

خاطره نوشتن یه جورائی سخته ، انگاری که با نوشتنش مزه خوبش بره...

سر کلاس داشتم ف.ب. نگاه میکردم (کلا یا چرت زدم یا تو ف.ب. گشتم واسه خودم D: ) از صفحه هزار و یک محل برای دیدن در تهران ، رسیدم به هتل اوسون تو درکه ، کلی یاد اون روز کوهنوردی افتادم ...

رفته بودیم درکه عکس هم قرار بود بگیریم ، تا بالا هتل اوسون رفتیم، اگه اشتباه نکنم اونجا نشستم نیمرو خوردیم، هممم یا اون یه دفعه دیگه بود :)) بعد موقع برگشتن، همسری رفت پایین ، من یه ذره بالاتر بودم رو تپه، داشتم دنبال یه راه ساده میگشتم که بیام پایین که دیدم برگشت منو دید، دستشو انداخت دورم منو گذشت پایین :))) کلی هنوز که یادش میوفتم خندم میگیره :))


هورااااااا

انقد که انرژی دادم  و بهش فکر کردم که بالاخره دیشب زنگ زدن که برم ایفونمو بگیرم ،

حالا خیلی هم فرق نمیکنه ایفون ، ایفونه دیگه :)) ولی کلا ذوق داره نو ، یه شلوار جدید هم میخواد ، این شلوارش کوتاه میشه دیگه :) به قول همسری اینو میزاریم برا تابستونش اگه خواست شلوار کوتاه پاش کنه :))

به جای ۸۰ دلار ماهی میشه ۱۵ دلار ، که خوب خیلی خوبه...