لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند
لاله های وحشی

لاله های وحشی

هر آنچه روزگار میگذراند

برگشتیم

برگشتیم بازم همه چی برگشت به اولش ، بازم تنها شدیم...


ولی این بار طولانی بودن مسافرت خوب بود، حتی یه مسافرت داخلی هم توش جا شد، رفتیم کیش ، خوش گذشت ، ۲ روز بودیم ، همسری که کیش رو ندیده بود، کلی خوشش اومد،یه تجربه زلزله هم داشتیم که شیرین بود کلی کوه رفتیم درکه ، کلی مهمونی ( باید رژیم بگیرم ) کلی خندیدیم ...

این برف بند میاد؟؟


تا کمر دیوار برف وایساده ، بیچاره این گل رزه ، فک نکنم سال بعد جوانه بزنه ، اون چندتا برگ و شاخه خشکیده جواب این همه برف رو نمیده ... 

واقعا که ...

وقتی ظهر ۴۵ دقیقه طول کشید تا جلو پارکینگ رو پارو کنم و الان باز ریز ریز داره برف میاد

می ریم اردو

رفتیم تیم بیلدینگ کلی هم خوب...

اولش فک کردم کرلینگ نباید جالب باشه و چرا از اول نگفتم میخوام برم پینت بال... ولی بعدش دیدم اتفاقا خیلی هم جالبه ، همین که نه انقدر سنگین بندازی سنگو که از اون ور زمین در بره نه انقدر سبک که وسط راه بمونه و هم تیمی های طفلکی مجبور بشن کلی زمین رو بسابن که سنگ برسه به حلقه ، تمرین میخواد و تفکر...

بولینگ هم که افتضاح همش میوفتاد تو این حاشیه ها توپم !! مامان میگفت ابرو منو بردی که ولی یکی دو تا زدم همه رو باهم ریختم، طفلی هم تیمی زد شیشه وسط مسیر رو انداخت ... خیس عرق شده بود 

ناهار استیک خوردیم با سالاد ماکارونی ...