غازها دارن میرن ، رفتنشون قشنگه ، یه عالمه هفت تو آسمون که به سمت جنوب پرواز میکنن... همه هم با هم راه میوفتن :))
ولی دم غرب که میشه دل تنگ میشه آدم، انگار که داره جنگ میشه ، مثل این فیلما که همه دارن از شهر در میرن...
برف میاد، یه عالمه ...
رفتیم برف بازی، یه آدم برفی کوچولو هم درست کردم دم خونه :)) ولی چشمشو باد برد، مو هم که از اول نداشت ، کلا یه زره وحشتناک شده بود :))